بهترین دوست اگه نیستی،
لااقل بهترین دشمن باش،
غمخوارم اگه نیستی،
لااقل بزرگترین غمم باش،
هرچه هستی بهترین باش،
چون بهترین ها همیشه
در خاطر می مانند، پس در خاطرات بدم بهترین باش
بدست شمع و پروانه در دسته
بهترین دوست اگه نیستی،
لااقل بهترین دشمن باش،
غمخوارم اگه نیستی،
لااقل بزرگترین غمم باش،
هرچه هستی بهترین باش،
چون بهترین ها همیشه
در خاطر می مانند، پس در خاطرات بدم بهترین باش
بدست شمع و پروانه در دسته
خدا داند که او دلبسته کیست
دلیل این همه بی مهری اش چیست
تمام لحظه هایم مال او بود
ولی یک لحظه او مال من نیست
همه غم های عالم در دل من
سرشته غصه با آب و گلِ من
شمردم چند روزی مانده تا عشق
تمام عمر ، این شد حاصل من
بدست شمع و پروانه در دسته
چه دردی است در میان جمع بودن ولی در گوشه ای تنها نشستن* برای دیگران چون کوه بودن ولی در چشم خود آرام شکستن* برای هر لبی شعری سرودن ولی لبهای خود همواره بستن* چه دردی است در میان جمع بودن ولی درگوشه ای تنها نشستن* برسم دوستی دستی فشردن ولی با هر سخن قلبی شکستن * به نزدعاشقان چون سنگ خاموش ولی در بزم خود غوغا نشستن* به غربت دوستان بر خاک سپردن ولی بر دل امید خانه بستن* به من هر دم نوای دل زندبانگ چه خوش باشد از این غم خانه رفتن** چه دردیست در میان جمع بودن ولی در گوشه ای تنها شکستن/
بدست شمع و پروانه در دسته
قلبم را به تو دادم تا به همیشه تا که بدونی این قلبه من کسی
جز تو رو تو خودش راه نمی ده قلبم را به تو دادم تا که بدونی
دوستت دارم بیش از انچه فکر را کنی
قلبم را به تو دادم تا مواظبش باشی
قلبم را به تو دادم که عشق را در وجودم کاشتی
دوست دارم ای تنها بهانه زندگی کردنم دوست دارم
بدست شمع و پروانه در دسته
سرسبزترین بهار تقدیم تو باد
آوای خوش هزار تقدیم توباد
گفتند که لحظه ای است روییدن عشق
ان لحظه هزار بار تقدیم تو باد