سفارش تبلیغ
صبا ویژن

88/1/15
11:47 عصر

عاشقانه و خصوصی

بدست شمع و پروانه در دسته

ای سینه امشب از غمش فریاد کـن فریـاد کـن
وی دیــده انــدر ماتـمـش بیــداد کن بیــداد کـن
ای پنجـه بر در سینـه را دل را از او بیـرون بکش
ایـن صیــد در خـون غـرقــه را آزاد کــن آزاد کــن
ای عشـق غمـگیـن خاطـرم در دل بیفکـن آذرم
ویـــرانــه‌ام را از کــــرم آبــــاد کـــن آبــــاد کـــن
آزرده‌ام خــواهــی چــرا آخــر شــبــی از در درآ
این عاشـق دل
خسته را دلشاد کن دلشاد کن

 

 

 

 

تقدیم به چشمی که اشکش منم،

 تقدیم به اشکی که غمش منم،

تقدیم به شمعی که پروانه اش منم،

 تقدیم به گلزاری که گلش...تویی.

وتقدیم به عشقی که عاشقش منم

****

بوسه بر عکست زنم ترسم که قابش بشکند.

قاب عکس توست اما شیشه ی عمرمن است

 بوسه بر مویت زنم ترسم که تارش بشکند.

تارموی توست اما ریشه ی عمر من است