سفارش تبلیغ
صبا ویژن

87/8/2
2:30 عصر

نه مـــــیشه باورت کنم ،نه میشه از تو رد بشم

بدست شمع و پروانه در دسته

نه مـــــیشه باورت کنم ،نه میشه از تو رد بشم

نه میــــشه خوب من بشی ،نه میشه باتوبد بشم

نه دل دارم که بشکنی، نه جون دارم فدات کنم

نه پای مونـــــــدن منی، نه میتونـــــم رهات کنم

نه میتونه  تو خلوتـــــــش، دلم  صدا کنه  تو رو

نه میتونم بگم  بمـــــون، نه میتونم بگم بـــرو

کجا برم که عطرتـــــو ، نپیچه توی لحظه هــام

قصه مو ازکجـــــا بگم ، که پا نگیــری تو صدام

چه جوری ازتو بگذرم ، تویــــــی که معنی منی

تویی که ازمنی اگــــــر ، تیشه به ریشه میزنــی

نه ساده ای نه خط خطی ،نه دشمنی نه هم نفس

نه باتو جای موندنــــه ،نمونده راه پیشو پــــس

نه میشه باتوباشمــــــــو،اسیردست غم نشــــــم

فقط میخوام با خواستنت،تاهستم ازتو کم نشم.


87/7/29
4:5 عصر

تقدیم به عشقم

بدست شمع و پروانه در دسته

اینکه می گم دوستت دارم باور عشقه عزیزم

اینکه می گم عاشقتم خودش یه حسه عزیزم

تو اینو باورش بکن جز تو کسی رو ندارم

از عشق بی نهایت همش میگم دوستت دارم

 

شاید بگی یه دیونست که هی میگه دوستت دارم

ولی اینو تو بدون که  بدجوری من اسیرتم

اسیر چشمای سیات  اسیر اون مرامتم

اسیر اون ناز نگات خلاصه که نزار بگم

 

با این که من ندیدمت یه جور دیگه دوستت دارم

جوری که نمی تونم برات تو شعرم بزارم

اگه بخوای بابت هدیه صفات، قلبمو از  سینه بکَنم

تا که بشم منم فدات پرپر بشم رو قدمات به آرزومم برسم

1701803k3n9egstqd.gif


87/7/29
8:27 صبح

زندگی تجربه ای دیرین است

بدست شمع و پروانه در دسته

زندگی تجربه ای دیرین است

که گهی شاد و گهی غمگین است

آنچه من تجربه دارم در آن

به تو تکرار شدن سنگین است

زمن آموز همان تجربه را

زمن آموز که عبرت این است


87/7/28
7:57 عصر

حالا که دارم میرم

بدست شمع و پروانه در دسته

 

دیگه امشب آخرین باره که من

دست گرمتو تو دستام می گیرم

آخرین باره که من، با یه دنیا آرزو

واسه چشمات می میرم

 

چشم تو خودش داره می گه برو

می رم اما می دونی دوستت دارم

هرجا دنیا باشم هرچقدر تنها باشم

نمی تونم مثل تو سرد و بی وفا باشم

 

می دونم واسه رسیدنه به تو دیر اومدم

تو چشمات دنبال تقدیر اومدم

می دونم من نبودم، قلبتو دادی به کسی

هنوزم می گم واسش دلواپسی

 

حالا که دارم می رم کاش یه بار نگام کنی

من به اینم راضی ام که فقط دعام کنی

می رم اما آخر راهه منو تو این نبود

آخر عاشقی مون اینهمه نقطه چین نبود

 

اگر مهربون تر از تو سر راهه من بیاد

به دلم نمی شینه، قلب من تورو می خواد

حرف آخرم بگم حالا که دارم می رم ....

 

حالا که دارم می رم کاش یه بار نگام کنی

من به اینم راضی ام که فقط دعام کنی

می رم اما آخر راهه منو تو این نبود

آخر عاشقی مون اینهمه نقطه چین نبود

..................

 

 

 


87/7/28
3:46 عصر

جادو

بدست شمع و پروانه در دسته

همیشه وقتی که به گذشته نگاه می کنم به لحظاتی بر می خورم که چون حادثه بوده و شاید وقتی که به آن توجه کردم مسیر زندگی ام عوض شده ... به قول بزرگی : آنچه جادوی زندگی ماست نه روند روزمره زندگی و اتفاقات هر روزه . بلکه چیز هایی است که چون حادثه ای غیر منتظره پیش می آید . و آنکس که به جادوی زندگی ایمان داشته باشد و آنرا جدی بگیرد خود جادوگری جاویدان می شود .


<      1   2   3   4      >